امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیدامید، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

قند عسلای مامان و بابا

تیرماه 93

27 تیر ماه 93 یه روز با امیر مهدی مشغول خوردن صبحانه بودیم ، نون یزدی هم آورده بودم  امیرمهدی رو به من میگه : نونا رو تموم نکنی منم میخوام بهش میگم : هنوزم هست،خیلی داریم  برگشته میگه : خب تمومی هم داره (منظورش اینه که تموم هم میشه) من :    دیشب مسابقه والیبال پخش میشد  میگم : داوراشم قد بلندن  امیرمهدی میگه : نه میرن رو یه چیزی قدشون بلند میشه   صبحی رفتم تو آشپزخونه میبینم داره پارچ آب رو میذاره تو یخچال  میگم : تو یخچال چیکار داری مامان؟ میگه : بیا ببین اینا رو آب کردم رفتم دیدم ظرفای مخصوص یخ رو آب کرده گذاشته تو فریزر   با مقوای شونه تخم...
27 تير 1393

آقا امیر مهدی و داداشی

امیر مهدی این روزا خیلی بهم کمک میکنه و تو نگهداری امید یه جورایی کمک دستمه مثلا قطره ویتامین امید رو میاره ، بالشت میاره خلاصه که کلی کمکم میکنه، اصلا کمکهاش از حد انتظار من بیشتره شنبه رفته بودم جایی وقتی امیرمهدی و باباش اومدن دنبالم امیرمهدی از ماشین پیاه شد و دوید سمت  من ، سلام کرد و رفت  که  درب جلو رو باز کنه گفتم مامان جان سه تایی ( من و امیرمهدی و امید) که جلو جا نمیشیم  میگه نه واسه تو باز کردم اینم یه نمونه ش ( البته تصویر فقط تبلیغاتیه و هنوز امکان اجرایی شدن نداشته ) ...
2 تير 1393
1